۰
پیگیری سفارش

09374571389

info@baghsedak.com

معرفی کتاب: در انتظار گودو نویسنده : ساموئل بکت مترجم: علی اکبر علیزاد انتشارات:نشر بیدگل

 

 

در انتظار گودو اثری است تراژدی_کمدی  از ساموئل بارکلی بکت که شاعر ،رمان نویس و نمایشنامه نویس اهل ایرلند است، وی در 13 آوریل 1906 در ایرلند متولد شد و در22 دسامبر 1989 دارفانی را وداع گفت.در سال 1969 وی به دلیل نوشته های خارق العاده اش در قالب رمان و نمایشنامه موفق به کسب جایزه نوبل شد. این اثر از آثار کلاسیک قرن بیستم شناخته می شود و تاریخ اولین نمایش آن ۵ ژانویه 1953 در پاریس بوده است.
ساموئل بکت در این اثر  یک مفهوم را در دو بخش و حالت متفاوت بیان میکند،  مفهومی حقیقی که بیانگر زندگی انسان ها است ،باور ما به متافیزیک و تاثیراتی که این باور بر زندگی و کنش های ما می گذارد. شخصیت های ولادمیر و استراگون، دو شخص رنجور، آسیب دیده و خسته که در انتظار گودو روز ها و شب ها را سپری میکنند و هرگاه از این انتظار بستوه می آیند و عزم رفتن می کنند چیزی مانع آن ها می شود که آن، عادت است .
آنها به این انتظار و حتی به یکدیگر عادت کرده اند و هرگاه که می خواهند از رویا و انتظاری که پایانش مشخص نیست جدا شوند، رنج آزادی و  روبه رو شدن با پوچی آنها را برجای می نشاند.
در بخش دیگر نیز شاهد رابطه ارباب و غلامش هستیم، غلامی که زیر بار شکنجه اربابش فرتوت می شود اما قدرت رها کردنش را ندارد و اربابی که او را تحت سطله و آزار خویش گرفته است نیز به او‌نیازمند است.این اثر رنج روبه رو شدن با واقعیت و عدم توانایی انسان در توصیف و کشف واقعیت را نشان می دهد رابطه انسان با خدا و باور های متافیزیکی در این اثر به خوبی به چشم میخورد.
شخصیت ها گفت وگو هایی تکراری دارند اما گودو حضور ندارد و فقط کودکی می آید و پیغام می آورد که گودو فردا خواهد آمد، فردایی که مشخص نیست،آنها هیچ تضمینی برای آمدن گودو ندارند جز خیال و پیغام هایی که می گویند : گودو می آید،گودو و ارباب هر دو شکنجه گر هستند ، یکی روح را منتظر می گذارد و اورا از رنج انتظار بستوه می آورد، و دیگری جسم را فرتوت و ناتوان می کند.قدرت کدام یک بیشتر است؟! شاید شما نیز برای پرسش های خود از انسان، زندگی و عوامل متافیزیکی به دنبال پاسخ باشید، این اثر تراژدی و شرایط مضحک شخصیت ها، مخاطب را به گونه ای با داستان همراه می کند که می تواند با تصور آن شرایط و تطبیقش با واقعیت، به سوالات خویش پاسخ بدهد و به درک درست تری از حقیقت ،آزادی و انسان و سرانجامش برسد.


برشی از کتاب:
استراگون: (دوباره تسلیم می شود) هیچ کاری نمی شود کرد.
ولادمیر: (باگام هایی کوتاه،سنگین پاهایی که گشاده از هم قرار می دهد) من تازه دارم به این عقیده می رسم ،همه زندگیم سعی کردم این را از خودم دور کنم ،به خودگفتم، ولادمیر عاقل باش،تو که هنوز همه چیز را امتحان نکردی، و دوباره مبارزه را از سرگرفتم. ( فکر می کند،در فکر مبارزه است ،به استراگون.)
پس بازهم پیدایت شد 
استراگون:من؟
ولادمیر:خوشحالم که میبینم برگشتی فکر کردم برای همیشه گذاشتی رفتی 
استراگون: منم همینطور

 

۵
از ۵
۴ مشارکت کننده

​اخرین مطالب

سبد خرید

رمز عبورتان را فراموش کرده‌اید؟

ثبت کلمه عبور خود را فراموش کرده‌اید؟ لطفا شماره همراه یا آدرس ایمیل خودتان را وارد کنید. شما به زودی یک ایمیل یا اس ام اس برای ایجاد کلمه عبور جدید، دریافت خواهید کرد.

بازگشت به بخش ورود

کد دریافتی را وارد نمایید.

بازگشت به بخش ورود

تغییر کلمه عبور

تغییر کلمه عبور

حساب کاربری من

سفارشات

مشاهده سفارش